۷۰ جمله از امام خامنه‌ای دربارۀ حضرت سیدالشهداء و عزاداری

۷۰ جمله از امام خامنه‌ای دربارۀ حضرت سیدالشهداء و عزاداری

* در زندگی حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام، یک نقطه‌ی برجسته، مثل قله‌ای که همه‌ی دامنه‌ها را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد، وجود دارد و آن عاشورا است. ۱۳۷۱/۱۱/۰۶
* تحقیقاً یکی از مهمترین امتیازات جامعه شیعه بر دیگر جوامع مسلمان، این است که جامعه شیعه، برخوردار از خاطره عاشوراست. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* یکی از بزرگترین نعمتها، نعمت خاطره و یاد حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام، یعنی نعمت مجالس عزا، نعمت محرّم ونعمت عاشورا برای جامعه شیعیِ ماست. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* قدر مجالس عزاداری را بدانند، از این مجالس استفاده کنند و روحاً و قلباً این مجالس را وسیله‌ای برای ایجاد ارتباط و اتّصالِ هرچه محکم‌تر میان خودشان و حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام، خاندان پیغمبر و روح اسلام و قرآن قرار دهند. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* در ماه محرم، معارف حسینی و معارف علوی را که همان معارف قرآنی و اسلامی اصیل و صحیح است برای مردم بیان کنید. ۱۳۷۲/۰۳/۲۶
* اگر برای ذکر مصیبت، کتاب «نَفَس المهمومِ» مرحوم «محدّث قمی» را باز کنیدو از رو بخوانید، برای مستمع گریه‌آور است و همان عواطفِ جوشان را به‌وجود می‌آورد. چه لزومی دارد که ما به خیال خودمان، برای مجلس‌آرایی کاری کنیم که اصل مجلس عزا از فلسفه واقعی‌اش دور بماند؟! ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* وقتی شعر را میخوانیم، به فکر باشیم که از این شعر ما ایمان مخاطبان ما زیاد شود. پس، هر شعری را نمیخوانیم؛ هرجور خواندنی را انتخاب نمیکنیم؛ جوری میخوانیم که لفظ و معنا و آهنگ، مجموعاً اثرگذار باشد. در چه؟ در افزایش ایمان مخاطب. ۱۳۸۶/۰۴/۱۴
* برخی کارهاست که پرداختن به آنها، مردم را به خدا و دین نزدیک می‌کند. یکی از آن کارها، همین عزاداریهای سنّتی است که باعث تقرّبِ بیشترِ مردم به دین می‌شود. این‌که امام فرمودند «عزاداری سنّتی بکنید» به خاطر همین تقریب است. در مجالس عزاداری نشستن، روضه خواندن، گریه کردن، به سروسینه زدن و مواکب عزا و دسته‌های عزاداری به راه انداختن، از اموری است که عواطف عمومی را نسبت به خاندان پیغمبر، پرجوش می‌کند و بسیار خوب است. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* من حقیقتاً هر چه فکر کردم، دیدم نمی‌توانم این مطلب – قمه‌زدن – را که قطعاً یک خلاف و یک بدعت است، به اطّلاع مردم عزیزمان نرسانم. این کار را نکنند. بنده راضی نیستم. اگر کسی تظاهر به این معنا کند که بخواهد قمه بزند، من قلباً از اوناراضی‌ام. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* لازم است از همه برادران و خواهرانی که در سراسر کشور، در ایّام عزاداری، با اقامه عزا و به راه انداختن مراسم عزاداری، بخصوص با اقامه نماز جماعت در ظهر عاشورا و با عرض ارادت به خاندان پیامبر، این روزها را بزرگ داشتند سپاسگزاری کنم. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
* هیچ وقت نباید امت اسلامی و جامعه‌ی اسلامی ماجرای عاشورا را به عنوان یک درس، به عنوان یک عبرت، به عنوان یک پرچم هدایت از نظر دور بدارد. قطعاً اسلام، زنده‌ی به عاشورا و به حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام) است. ۱۳۹۱/۰۹/۰۱
* اگر کسانی برای حفظ جانشان، راه خدا را ترک کنند و آن‌جا که باید حق بگویند، نگویند، چون جانشان به خطر می‌افتد، یا برای مقامشان یا برای شغلشان یا برای پولشان یا محبّت به اولاد، خانواده و نزدیکان و دوستانشان، راه خدا را رها کنند، آن وقت حسین‌بن‌علی‌ها به مسلخ کربلا خواهند رفت و به قتلگاه کشیده خواهند شد. ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
* اگر فداکاری بزرگ حسین‌بن‌علی علیه‌السلام نمی‌بود که این فداکاری، وجدان تاریخ را به کلی متوجه و بیدار کرد در همان قرن اول یا نیمه‌ی قرن دوم هجری، بساط اسلام به کلی برچیده می‌شد. ۱۳۷۲/۰۳/۲۶
* کار امام حسین علیه‌الصّلاه والسّلام در کربلا، با کار جدّ مطهرش حضرت محمد بن عبداللَّه صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلم در بعثت، قابل تشبیه و مقایسه است. قضیه این است. همان طور که پیغمبر در آن جا، یک تنه با یک دنیا مواجه شد، امام حسین هم در ماجرای کربلا، یک تنه با یک دنیا مواجه بود. ۱۳۷۵/۰۹/۲۴
* عبرت آن است که انسان نگاه کند و ببیند چطور شد حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام – همان کودکی که جلوِ چشم مردم، آن همه موردِ تجلیلِ پیغمبر بود و پیغمبر درباره‌ی او فرموده بود: «سیّد شباب اهل الجنه»؛ سرور جوانان بهشت – بعد از گذشت نیم قرن از زمان پیغمبر، با آن وضعِ فجیع کشته شد؟! ۱۳۷۳/۱۰/۱۵
* امام حسین را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین است. به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او، توضیح مسائل گوناگون در همان منی و عرفات، خطاب به علما، خطاب به نخبگان- حضرت بیانات عجیبی دارد که تو کتابها ثبت و ضبط است- بعد هم در راه به سمت کربلا، هم در خود عرصه‌‌ی کربلا و میدان کربلا، باید شناخت. ۱۳۸۸/۰۵/۰۵
* عاشورا پیامها و درسهایی دارد. عاشورا درس می‌دهد که برای حفظ دین، باید فداکاری کرد. درس می‌دهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت. درس می‌دهد که در میدان نبرد حق و باطل، کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیت، با هم در یک صف قرار می‌گیرند. ۱۳۷۱/۰۴/۲۲
* درس عاشورا، درس فداکاری و دینداری و شجاعت و مواسات و درس قیام للَّه و درس محبّت و عشق است. یکی از درسهای عاشورا، همین انقلاب عظیم و کبیری است که شما ملت ایران پشت سر حسین زمان و فرزند ابی‌عبداللَّه الحسین علیه‌السّلام انجام دادید. خود این، یکی از درسهای عاشورا بود. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
* امام بزرگوار ما، محرّم را به عنوان ماهی که در آن، خون بر شمشیر پیروز می‌شود، مطرح نمود و به برکت محرّم، با همین تحلیل و منطق، خون را بر شمشیر پیروز کرد. این، یک نمونه از جلوه‌های نعمت ماه محرّم و مجالس ذکر و یاد امام حسین علیه‌السّلام است که شما دیدید. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* درس حسین‌بن‌علی علیه‌الصّلاهوالسّلام به امّت اسلامی این است که برای حقّ، برای عدل، برای اقامه‌ی عدل، برای مقابله‌ی با ظلم، باید همیشه آماده بود و باید موجودی خود را به میدان آورد؛ در آن سطح و در آن مقیاس، کار من و شما نیست؛ امّا در سطوحی که با وضعیّت ما، با خُلقیّات ما، با عادات ما متناسب باشد چرا؛ باید یاد بگیریم. ۱۳۹۲/۰۳/۲۲
* نوکری امام حسین و أهلبیت علیهم‌السّلام به معنی واقعی کلمه این است که انسان بتواند افکار اینها را، خطّ مشی اینها را، جهت‌گیری‌های اینها را در جامعه روزبه‌روز گسترش بدهد؛ و این [کار] است که کشور ما را و جامعه‌ی ما را و نظام ما را و مردم ما را عزّتمند و پابرجا خواهد کرد و مشکلات را برطرف می‌کند. ۱۳۹۵/۱۲/۲۹
* قتی محرّم فرا میرسد، امواج عظیم مردمی به سمت خیمه‌ی حسین‌بن‌علی علیه السّلام حرکت میکنند؛ اغلب هم جوان؛ البتّه میانسال و پیرمرد هم الحمدﷲ هستند، امّا جوانها، همانهایی که آماج حملات دشمنند [بیشترند]. اینها خیلی معنای مهمّی دارد؛ این نشان‌دهنده‌ی این است که ملّت ما در زیر خیمه‌ی حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام یک راهی را دارد ادامه می‌دهد. ۱۳۹۸/۰۶/۲۶
* اگر در جامعه‌ای، آن نوعِ خوبِ خواصِ طرفدارِ حق؛ یعنی کسانی که می‌توانند در صورت لزوم از متاع دنیوی دست بردارند، در اکثریت باشند، هیچ وقت جامعه‌ی اسلامی به سرنوشت جامعه‌ی دوران امام حسین علیه‌السّلام مبتلا نخواهد شد و مطمئنّاً تا ابد بیمه است. اما اگر قضیه به عکس شد و نوع دیگرِ خواصِ طرفدار حق – دل سپردگان به متاع دنیا. آنان که حق شناسند، ولی درعین‌حال مقابل متاع دنیا، پایشان می‌لرزد – در اکثریت بودند، وامصیبتاست!اصلاً «دنیا» یعنی چه؟ یعنی پول، یعنی خانه، یعنی شهوت، یعنی مقام، یعنی اسم و شهرت، یعنی پست و مسؤولیت، و یعنی جان. اگر کسانی برای حفظ جانشان، راه خدا را ترک کنند و آن‌جا که باید حق بگویند، نگویند، چون جانشان به خطر می‌افتد، یا برای مقامشان یا برای شغلشان یا برای پولشان یا محبّت به اولاد، خانواده و نزدیکان و دوستانشان، راه خدا را رها کنند، آن وقت حسین‌بن‌علی‌ها به مسلخ کربلا خواهند رفت و به قتلگاه کشیده خواهند شد. ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
* خواصِ طرفدارِ حق، دو نوعند. یک نوع کسانی هستند که در مقابله با دنیا، زندگی، مقام، شهوت، پول، لذّت، راحت، نام و همه‌ی متاعهای خوبْ قرار دارند. اینهایی که ذکر کردیم، همه از متاعهای خوب است. همه‌اش جزو زیباییهای زندگی است. «مَتاعُ الْحَیاهِ الُّدنْیا.» «متاع»، یعنی «بهره». اینها بهره‌های زندگی دنیوی است. در قرآن‌که می‌فرماید «مَتاعُ الْحَیاهِ الُّدنْیا»، معنایش این نیست که این متاع، بد است؛ نه. متاع است و خدا برای شما آفریده است. منتها اگر در مقابل این متاعها و بهره‌های زندگی، خدای ناخواسته آن قدر مجذوب شدید که وقتی پایِ تکلیفِ سخت به میان آمد، نتوانستید دست بردارید، واویلاست! ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
* شما از خواص طرفدار باطل چه توقّع دارید؟ بدیهی است توقّع این است که بنشینند علیه حق و علیه شما برنامه‌ریزی کنند. لذا باید با آنها بجنگید. با خواص طرفدار باطل باید جنگید. اینکه تردید ندارد.تاریخ یعنی من و شما؛ یعنی همینهایی که امروز این‌جا هستیم. پس، اگر ما شرحِ تاریخ را می‌گوییم، هر کداممان باید نگاه کنیم و ببینیم در کدام قسمتِ داستان قرار گرفته‌ایم. بعد ببینیم کسی که مثل ما در این قسمت قرار گرفته بود، آن روز چگونه عمل کرد که ضربه خورد؟ مواظب باشیم آن طور عمل نکنیم. ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
* در هر جامعه، خواصی داریم و عوامی. …«خواص»، طبعاً دو جبهه‌اند: خواصِ جبهۀ حق و خواص جبهۀ باطل. عدّه‌ای اهل فکر و فرهنگ و معرفتند و برای جبهۀ حق کار می‌کنند. فهمیده‌اند حق با کدام جبهه است. حق را شناخته‌اند و براساس تشخیص خود، برای آن، کار و حرکت می‌کنند. اینها یک دسته‌اند. یک دسته هم نقطۀ مقابل حق و ضد حقّند. اگر باز به صدر اسلام برگردیم، باید این طور بگوییم که «عدّه‌ای اصحاب امیرالمؤمنین و امام حسین، علیهما السّلام هستند و طرفدار بنی‌هاشمند. عدّه‌ای دیگر هم اصحاب معاویه و طرفدار بنی‌امیّه‌اند.» ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
* خواص و عوام، هر کدام وضعی پیدا کردند. حالا خواصی که گمراه شدند، شاید «مغضوب علیهم» باشند؛ عوام شاید «ضالّین» باشند. البته در کتاب های تاریخ، پُر از مثال است. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
* چطور شد که جامعه‌ی اسلامی به محوریّت پیامبر عظیم‌الشّأن، بعد از پنجاه سال کارش به آن‌جا رسید که فرزند همین پیغمبر را با فجیع ترین وضعی کشتند؟! چند مثال از خواص: خواص در این پنجاه سال چگونه شدند که کار به این‌جا رسید؟ ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
* جا دارد ملت اسلام فکر کند که چرا پنجاه سال بعد از وفات پیغمبر، کار کشور اسلامی به جایی رسید که مردم مسلمان در کوفه و کربلا جمع شدند و جگرگوشۀ پیغمبر را با آن وضع فجیع به خاک و خون کشیدند؟! خوب؛ انسان باید به فکر فرو رود که «چرا چنین شد؟» از هر طرف حرکت می کنیم به خواص می رسیم. ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
* شهدای کربلا همه در یک روز کشته شدند؛ توّابین نیز همه در یک روز کشته شدند. اما اثری که توّابین در تاریخ گذاشتند، یک هزارم اثری که شهدای کربلا گذاشتند، نیست! به‌خاطر این‌که در وقت خود نیامدند. کار را در لحظه‌ی خود انجام ندادند. دیر تصمیم گرفتند و دیر تشخیص دادند. ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
* اگر همه ما عاشورایی باشیم، حرکت دنیا به سمت صلاح، سریع، و زمینه ظهور ولی مطلقِ حق، فراهم خواهد شد. ۱۳۷۴/۰۳/۰۳
* مؤمن به هیچ کیفیّتی نباید ذلّت را قبول کند. شما می‌بینید امام حسین علیه‌السلام فرمودند که ما ذلّت را نمی‌پذیریم. «هیهات منّا الذّلّه»، «أَبَا الله ذلک». خدا ابا دارد که ما ذلت را بپذیریم. ذلت تسلیم در مقابل کفار، ذلت پذیرش فشار کفار و تحمیل کفار، این ذلتها را مؤمن حق ندارد قبول بکند. ۱۳۶۲/۶/۱۰
* لُبّ و جوهر حادثه عاشورا این است که در دنیایی که همه جای آن را ظلمت و فساد و ستم گرفته بود، حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام برای نجات اسلام قیام کرد و در این دنیای بزرگ، هیچ‌کس به او کمک نکرد! حتّی دوستان آن بزرگوار. ۱۳۷۱/۰۴/۱۰
* امام حسین علیه‌السلام قیام کرد تا آن واجب بزرگی را که عبارت از تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی، یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعه اسلامی است، انجام دهد. این از طریق قیام و از طرق امر به معروف و نهی از منکر است؛ بلکه خودش یک مصداق بزرگ امر به معروف و نهی از منکر است. البته این کار، گاهی به نتیجه حکومت می‌رسد؛ امام حسین برای این آماده بود. گاهی هم به نتیجه شهادت می‌رسد؛ برای این هم آماده بود. ۱۳۷۴/۰۳/۱۹
* عاشورا یک حادثه‌ی تاریخىِ صرف نبود؛ عاشورا یک فرهنگ، یک جریان مستمر و یک سرمشق دائمی برای امت اسلام بود. ۱۳۸۴/۱۱/۰۵
* وجود مقدس سیدالشهداء علیه‌السلام اگر چه بیشتر با بُعد جهاد و شهادت معروف شده، لیکن آن بزرگوار در حقیقت مظهر انسان کامل و عبد خالص و مخلِص و مخلَص برای خداست. اساساً جهاد واقعی و شهادت در راه خدا، جز با مقدمه‌ای از همین اخلاص‌ها و توجه‌ها و جز با حرکت به سمت «انقطاع الی الله» حاصل نمی‌شود. ۱۳۶۸/۱۲/۱۰
* عاشورا تبعیت مطلق از رهبر است، هر چه رهبر گفت؛ کلمه به کلمه و مو به مو حوادث و وقایع با اشاره‌ی مقام مقدس رهبری، در مقابل رهبر تسلیم بودن. کدام رهبر؟ آن رهبری که انسان آگاهانه او را انتخاب کرده و به او ایمان آورده، این رهبر است. لذا شما امروز در زیارت ائمه علیهم‌السلام هم می‌خوانید « سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ». در مقابل کسانی که با شما می‌جنگند در جنگم، اما با کسانی که نسبت با شما سلمند و تسلیمند، من هم با آنها سلم و تسلیمم. رهبر اسلامی معناش همین است، که با نفوذ در دلها و با حاکمیت بر جانها اداره‌ی حقیقی جامعه اسلامی را انجام بدهد. ۱۳۶۷/۰۵/۲۸
* کسی مثل حسین‌بن‌علی که مظهر اسلام است، نسخه‌ی بی تغییر پیغمبر مکرم اسلام است – «حسین منّی و أنا من حسین» – در این شرایط چه کار باید بکند؟ او باید کاری کند که دنیای اسلام را – نه فقط آن روز، بلکه در طول قرنهای بعد از آن – بیدار کند؛ آگاه کند؛ تکان بدهد. این تکان با قیام امام حسین شروع شد. ۱۳۸۷/۱۰/۱۹
* یک درس دیگر محرم این است که وقتی برای خدا و اسلام موجودی جان خودش را فدا می‌کند ولو در آن وقتی که جان خودش را قربان می‌کند در کمال غربت باشد؛ مثل غربت حسین بن علی علیه‌السلام. این شمع فروزان و این نهال بالنده هرگز از صحنه‌ی روزگار محو نخواهد شد و این خون هرگز نخواهد خشکید این هم درس دیگری. اگر کسی در وضع حسین بن علی به شهادت می‌رسید به حسب طبیعت باید بکلی فراموش می‌شد. اما حسین فراموش نشد نه فقط فراموش نشد که خون او هر روز جوشانتر شد، هر روز دلهای بیشتری را برانگیخته کرد. ۱۳۶۷/۰۵/۲۴
* در راه این قیام، جان مطهر و مبارک و گران بهای امام حسین که برترین جانهای عالم است، اگر قربانی شود به نظر امام حسین، بهای زیادی نیست. جان بهترینِ مردمان که اصحاب امام حسین بودند، اگر قربان شود، برای امام حسین بهای گرانی محسوب نمی‌شود. ۱۳۸۷/۱۰/۱۹
* این جمله‌ای که از رسول اکرم صلوات الله علیه و آله نقل شده که فرمودند « انَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاه » یعنی حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است مال همه‌ی زمانهاست. منتها در بعضی از زمانها یک ظهور و تجلی بیشتری پیدا می‌کند. یقیناً آن روزی که حادثه‌ی عاشورا واقع شد از جمله‌ی همین زمانها بود؛ که چراغ هدایت بودن جگرگوشه‌ی زهرا و نور چشم پیغمبر برای آن کسانی که باید این را بفهمند و بدانند معلوم شد. ده سال قبل از آن امام حسین امام بود، آن روز هم مصباح هدایت و سفینه‌ی نجات بود، اما اینقدر برای مردم این مطلب روشن نبود؛ در عاشورا بروزی پیدا کرد. امروز هم بی‌شک از همان زمانهاست. امروز سفینه‌ی نجات بودن حسین بن علی علیه‌السلام از صد سال پیش و پانصد سال پیش بیشتر است. ۱۳۶۴/۰۷/۰۲
* جا دارد ملت اسلام فکر کند که چرا پنجاه سال بعد از وفات پیغمبر، کار کشور اسلامی به جایی رسید که مردم مسلمان در کوفه و کربلا جمع شدند و جگر گوشه‌ی پیغمبر را با آن وضع فجیع به خاک و خون کشیدند؟! خوب؛ انسان باید به فکر فرو رود، که «چرا چنین شد؟» از هر طرف حرکت می‌کنیم، به خواص می‌رسیم. ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
* بعضی‌ها کاری را که باید انجام دهند، به وقت انجام نمی‌دهند؛ هر وقت دیگر که انجام دهند، آن نتیجه را نخواهد داد. فرق بین شهدای کربلا و توّابین همین است. شهدای کربلا هم شهید شدند، توّابین هم شهید شدند. فاصله‌ی زمانی بین آنها هم خیلی زیاد نبود؛ اما شهدای کربلا در عرش انسانیت قرار دارند، شهدای توّابین نه؛ مقامشان با آنها خیلی فرق دارد. چرا؟ چون شهدای کربلا به ندای حسین بن علی علیه‌السّلام در وقتِ خود پاسخ دادند؛ ولی توّابین به ندای آن حضرت، بعد از گذشتن وقت پاسخ دادند. فرقش این است. ۱۳۷۸/۰۶/۰۸
* عظمت شهدای کربلا به این است! یعنی برای احساس تکلیف، که همان جهاد در راه خدا و دین بود، از عظمت دشمن نترسیدند؛ از تنهایی خود، احساس وحشت نکردند؛ کم‌بودن عده خود را مجوزی برای گریختن از مقابل قرار ندادند. این است که یک آدم را، یک رهبر را، یک ملت را عظمت می‌بخشد: نترسیدن از عظمت پوشالی دشمن. ۱۳۷۱/۰۴/۱۰
* دورشدن از نماز و پیروی از شهوات، دو عامل گمراهی و انحراف عمومی مردم آن زمان از امام حسین علیه‌السلام است. ۱۳۷۱/۰۴/۲۱
* عبرت ماجرای امام حسین این است که انسان فکر کند در تاریخ و جامعه اسلامی چه اتفاقی افتاده و چه میکروبی وارد بدن جامعه شده که بعد از گذشت پنجاه سال از وفات پیامبر و بیست سال از شهادت امیرالمؤمنین، در همین جامعه اسلامی، کسی مثل حسین بن علی را با آن وضع به شهادت می‌رسانند؟ بحث عبرت‌های عاشورا مخصوص زمانی است که اسلام حاکمیت داشته باشد. یعنی زمان ما و کشور ما… ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
* راه حسین بن علی علیه‌السلام پرچم حرکت امت اسلام به سوی هدف‌های اسلامی است. ۱۳۸۳/۰۴/۱۶
* امام حسین قیام کرد تا آن واجب بزرگی را که عبارت از تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی، یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ ‌در جامعه اسلامی است، انجام دهد. این از طریق قیام و از طریق امر به معروف و نهی از منکر است؛ بلکه خودش یک مصداق ‌بزرگِ امر به معروف و نهی از منکر است. البته این کار، گاهی به نتیجه حکومت می‌رسد؛ امام حسین برای این آماده بود. گاهی ‌هم به نتیجه شهادت می‌رسد؛ برای این هم آماده بود.‌ ۱۳۷۴/۰۳/۱۹
* خواهر بزرگوار امام، چه در کربلا، چه در کوفه و چه در شام و مدینه، با صدای بلند به بیان حادثه‌ی عاشورا پرداخت. این چشمه، از همان روز شروع به جوشیدن کرد و تا امروز، همچنان جوشان است. این حادثه‌ی عاشوراست. ۱۳۷۰/۰۳/۱۷
* هم در خود حادثه و هم در ادامه و استمرار حادثه، عاطفه یک نقش تعیین‌کننده‌ای ایجاد کرده است، که باعث شد مرزی بین جریان عاشورایی و جریان شیعی با جریان‌های دیگر پیدا شود. حادثه‌ی عاشورا، خشک و صرفاً استدلالی نیست، بلکه در آن عاطفه با عشق و محبت و ترحم و گریه همراه است. قدرت عاطفه، قدرت عظیمی است؛ لذا ما را امر میکنند به گریستن، گریاندن و حادثه را تشریح کردن. ۱۳۸۴/۱۱/۰۵
* در مجالس عزاداری ماه محرّم، این سه ویژگی باید وجود داشته باشد: ۱. عاطفه را نسبت به حسین‌بن‌علی و خاندان پیغمبر بیشتر کند. (علقه و رابطه و پیوند عاطفی را باید مستحکم‌تر سازد.) ۲. نسبت به حادثه‌ی عاشورا، باید دیدِ روشن و واضحی به مستمع بدهد. ۳. نسبت به معارف دین، هم ایجاد معرفت و هم ایجاد ایمان – ولو به نحو کمی – کند. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* سه عنصر در حرکت حضرت ابی عبداللَّه (علیه السلام) وجود دارد: عنصر منطق و عقل، عنصر حماسه و عزت، و عنصر عاطفه… ۱۳۸۴/۱۱/۰۵
* درس حسین بن على علیه‌الصّلاهوالسّلام به امّت اسلامى این است که براى حقّ، براى عدل، براى اقامه‌ى عدل، براى مقابله‌ى با ظلم، باید همیشه آماده بود و باید موجودى خود را به میدان آورد؛ در آن سطح و در آن مقیاس، کار من و شما نیست؛ امّا در سطوحى که با وضعیّت ما، با خُلقیّات ما، با عادات ما متناسب باشد چرا؛ باید یاد بگیریم. ۱۳۹۲/۰۳/۲۲
* درس عاشورا، درس فداکارى و دیندارى و شجاعت و مواسات و درس قیام للَّه و درس محبّت و عشق است. یکى از درس‌هاى عاشورا، همین انقلاب عظیم و کبیرى است که شما ملت ایران پشت سر حسین زمان و فرزند ابى‌عبداللَّه الحسین علیه‌السّلام انجام دادید. خود این، یکى از درس‌هاى عاشورا بود. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
* عاشورا پیامها و درسهایى دارد. عاشورا درس مى‌دهد که براى حفظ دین، باید فداکارى کرد. درس مى‌دهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت. درس مى‌دهد که در میدان نبرد حق و باطل، کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیت، با هم در یک صف قرار مى‌گیرند. ۱۳۷۱/۰۴/۲۲
* امام حسین را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین است. به تبیین او، امر به معروف او، نهى از منکر او، توضیح مسائل گوناگون در همان منى و عرفات، خطاب به علما، خطاب به نخبگان- حضرت بیانات عجیبى دارد که تو کتابها ثبت و ضبط است- بعد هم در راه به سمت کربلا، هم در خود عرصه‌‌ى کربلا و میدان کربلا، باید شناخت. ۱۳۸۸/۰۵/۰۵
* عبرت آن است که انسان نگاه کند و ببیند چطور شد حسین‌بن‌على علیه‌السّلام – همان کودکى که جلوِ چشم مردم، آن همه موردِ تجلیلِ پیغمبر بود و پیغمبر درباره‌ى او فرموده بود: «سیّد شباب اهل الجنه»؛ سرور جوانان بهشت – بعد از گذشت نیم قرن از زمان پیغمبر، با آن وضعِ فجیع کشته شد؟! ۱۳۷۳/۱۰/۱۵
* کار امام حسین علیه‌الصّلاه والسّلام در کربلا، با کار جدّ مطهرش حضرت محمد بن عبداللَّه صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلم در بعثت، قابل تشبیه و مقایسه است. قضیه این است. همان طور که پیغمبر در آن جا، یک تنه با یک دنیا مواجه شد، امام حسین هم در ماجراى کربلا، یک تنه با یک دنیا مواجه بود.۱۳۷۵/۰۹/۲۴
* اگر فداکارى بزرگ حسین‌بن‌على علیه‌السلام نمى‌بود که این فداکارى، وجدان تاریخ را به کلى متوجه و بیدار کرد در همان قرن اول یا نیمه‌ى قرن دوم هجرى، بساط اسلام به کلى برچیده مى‌شد. ۱۳۷۲/۰۳/۲۶
* اگر کسانى براى حفظ جانشان، راه خدا را ترک کنند و آن‌جا که باید حق بگویند، نگویند، چون جانشان به خطر مى‌افتد، یا براى مقامشان یا براى شغلشان یا براى پولشان یا محبّت به اولاد، خانواده و نزدیکان و دوستانشان، راه خدا را رها کنند، آن وقت حسین‌بن‌على‌ها به مسلخ کربلا خواهند رفت و به قتلگاه کشیده خواهند شد. ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
* هیچ وقت نباید امت اسلامى و جامعه‌ى اسلامى ماجراى عاشورا را به عنوان یک درس، به عنوان یک عبرت، به عنوان یک پرچم هدایت از نظر دور بدارد. قطعاً اسلام، زنده‌ى به عاشورا و به حسین‌بن‌على علیه‌السّلام است. ۱۳۹۱/۰۹/۰۱
* اگر براى ذکر مصیبت، کتاب «نَفَس المهمومِ» مرحوم «محدّث قمى» را باز کنیدو از رو بخوانید، براى مستمع گریه‌آور است و همان عواطفِ جوشان را به‌وجود مى‌آورد. چه لزومى دارد که ما به خیال خودمان، براى مجلس‌آرایى کارى کنیم که اصل مجلس عزا از فلسفه واقعى‌اش دور بماند؟! ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* حرکت امام حسین، حرکت عزّت بود؛ یعنی عزّت حق، عزّت دین، عزّت امامت و عزّت آن راهی که پیغمبر ارائه کرده بود. ۱۳۸۱/۰۱/۰۹
* قدر مجالس عزادارى را بدانند، از این مجالس استفاده کنند و روحاً و قلباً این مجالس را وسیله‌اى براى ایجاد ارتباط و اتّصالِ هرچه محکم‌تر میان خودشان و حسین بن على علیه‌السّلام، خاندان پیغمبر و روح اسلام و قرآن قرار دهند. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* تحقیقاً یکى از مهمترین امتیازات جامعه شیعه بر دیگر جوامع مسلمان، این است که جامعه شیعه، برخوردار از خاطره عاشوراست. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* در زندگى حسین بن على علیه‌السّلام، یک نقطه‌ى برجسته، مثل قله‌اى که همه‌ى دامنه‌ها را تحت‌الشعاع خود قرار مى‌دهد، وجود دارد و آن عاشورا است. ۱۳۷۱/۱۱/۰۶
* اباالفضل العبّاس وقتی که آب را برداشت، تا چشمش به آب افتاد، «فذکر عطش الحسین»؛ به یاد لبهای تشنه امام حسین، شاید به یاد فریادهای العطش دختران و کودکان، شاید به یاد گریه عطشناک علیاصغر افتاد و دلش نیامد که آب را بنوشد. آب را روی آب ریخت و بیرون آمد. بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران‌ ۱۳۷۹/۰۱/۲۶
* عاشورا درس میدهد که برای حفظ دین، باید فداکاری کرد. درس میدهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت. درس میدهد که در میدان نبرد حقّ و باطل، کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیّت، با هم‌ در یک صف قرار میگیرند. درس میدهد که جبهه‌ی دشمن با همه‌ی تواناییهای ظاهری، بسیار آسیب‌پذیر است -همچنان‌که جبهه‌ی بنی‌امیه، به‌وسیله‌ی کاروان اسیران عاشورا، در کوفه آسیب دید، در شام آسیب دید، در مدینه آسیب دید، و بالأخره هم این ماجرا، به فنای جبهه‌ی سفیانی منتهی شد- درس میدهد که در ماجرای دفاع از دین، از همه چیز بیشتر، برای انسان، بصیرت لازم است. ۱۳۷۱/۰۴/۲۲
* واقعه خوانی، تا حدّ ممکن، باید متقن باشد. مثلاً در حدود «لهوفِ» ابن‌طاووس و «ارشادِ» مفید و امثال اینها – نه چیزهای من‌درآوردی – واقعه‌خوانی و روضه‌خوانی شود.۱۳۷۴/۰۳/۰۳
* حرکت حسین‌بن‌علی، حرکتی خالصاً، مخلصاً و بدون هیچ شائبه، برای خدا و دین و اصلاح جامعه مسلمین بود. این، خصوصیت اوّل که خیلی مهم است. این‌که حسین‌بن‌علی علیه‌الصّلاهوالسّلام فرمود: «انّی لم اخرج اشراً ولابطراً ولاظالماً ولامفسداً(۱)» خودنمایی نیست؛ خود نشان دادن نیست؛ برای خود، چیزی طلبیدن نیست؛ نمایش نیست. ذرّه‌ای ستم و ذرّه‌ای فساد، در این حرکت نیست. ۱۳۷۲/۱۰/۲۶

* پروردگارا! تو را به حسین و زینب علیهماالسّلام قسم می‌دهیم که ما را جزو دوستان و یاران و دنباله‌روان آنان قرار بده.
* پروردگارا! حیات و زندگی ما را زندگی حسینی و مرگ ما را مرگ حسینی قرار بده.
* پروردگارا! امام بزرگوار ما را که به این راه هدایتمان کرد، با شهدای کربلا محشور کن. شهدای عزیز ما را با شهدای کربلا محشور کن. ۱۳۷۴/۰۳/۱۹

دیدگاه ها

نظرات 4
  • آواتار-دیدگاه
    arcu 3 سال

    بهترین وبسایتی که تاحالا دیدم.ازتون متشکرم

  • آواتار-دیدگاه
    ثبت 3 سال

    اقا خیلی وبسایتتون عالیه

  • آواتار-دیدگاه
    یک فالوور 4 سال

    سلام.وبسایتتون خیلی خوب و مفیده.به کارتون ادامه بدین

  • آواتار-دیدگاه
    مجله 4 سال

    خسته نباشید مرسی به خاطر این وبسایت فوق العاده